تنگه هرمز، تنگه ای است به طول نود کیلومتر که بخاطر عمق کم، فقط هیجده کیلومتر آن قابل کشتیرانی است و آن مسافت هم جز آبهای سرزمینی کشورهای عمان و امارات است و اصولا ایران جز در شرایط جنگی و به صورت غیرقانونی نمیتواند برای آن مشکلی ایجاد کند. پس در زمان حاضر منظور از بستن هرمز، بستن خود تنگه نیستپس مفهوم دقیق انسداد تنگه هرمز چیست؟مسدود کردن مسیرهای عبور بین جزایر ایرانی سه گانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک.آیا میدانید تمام کشتیهای تجاری و نظامی و نفتکشها، بخاطر عمق کم خلیج فارس، مجبورند فقط از همین ناحیه و بین این سه جزیره ایرانی حرکت کنند؟ پس حالا، هم دلیل اصرار اماراتیها برای کسب حق حاکمیت بر این جزایر را فهمیدید و هم منظور از بستن قانونی تنگه هرمز بر اساس کنوانسیونهای بین المللی که به کشورها اجازه میدهد در صورت تهدید امنیت ملی، از حق حاکمیت خود برای دفاع استفاده کنند. اما بستن تنگه هرمز به دو صورت ممکن است:انسداد هوشمند(امکانات قانونی تا استفاده از ابزار نظامی) و انسداد غیر هوشمند(ایجاد تهدید غیر رسمی و مینهای سرگردان و غیره)... سوالی که این چند روز مدام پرسیده شد این بود که عربستان بخاطر داشتن خط لوله انتقال نفت به مدیترانه و دریایی سرخ از این اقدام ایران در امان میماند، پس بستن هرمز به چه دردی میخورد؟ اولا خط لوله عربستان به دریای سرخ نهایتا میتواند شش و نیم میلیون بشکه در روز جابه جا و به اروپا ارسال کند در حالی که عربستان باید دوازده میلیون بشکه صادر نماید، و اینکه خط لوله شمالی آنها هم باید از عراق و اردن بگذرد که عملا از امنیت کافی برخوردار نیست و اکنون هم استفاده نمیشد. باید دانست که خط لوله جنوبی به سمت دریای سرخ، بین عربستان و عراق و جدیدا امارات مشترک است که اگر عراق و امارات هم بخواهند از آن استفاده کند، بخشی از شش و نیم میلیون بشکه باید سهم عراق و امارات باشد پس باز هم این خط لوله کارایی ندارد. ثانیا از طرفی اگر این خط لوله بخواهد از شرق عربستان به غرب آن رفته و تخلیه گردد و از آنجا برای کشورهای آسیایی بارگیری شود، باید از تنگه باب المندب و از قلمرو دوستان ایران، یعنی انصارالله یمن عبور کند که با توجه به شرایط جنگی منطقه، کشورهای آسیایی حاضر به خرید با ریسک بالا نخواهند شد. با این حساب با ناامن شدن یا بسته شدن هرمز، حدود نوزده میلیون بشکه نفت از بازار جهانی کم و قیمت نفت در روز اول به بیش از سیصد دلار در هر بشکه رسیده و عملا بسیاری از کشورهای جهان با بحران جدی روبه رو خواهند شد. البته قطعا بستن تنگه هرمز آخرین تیر ایران است و تا آن موقع، تیرها زیادی برای شلیک وجود دارد که یکی از آنها مثلا شلیک یک موشک بالستیک یمنی به بندر بارگیری نفت یا میدان نفتی آرامکو یا الغوار عربستان و یا به دبی است که باز همان اتفاقات برای نفت دنیا خواهد افتاد. حالا باید فهمید دلیل حضور ایران در کشورهای منطقه، سفت کردن جای پای خود برای امنیت ملی و ملت خود بوده نه صرفا چیزی که مخالفان و ساده لوحان در مورد این قضیه میگویند و شعارهای«نه غزه، نه لبنان» و امثال اینها، ترفندی برای خالی کردن دست ایران از اهرمهای اعمال قدرت بوده است و بس که متاسفانه عده ای یا از سر حماقت و یا از سر خیانت تکرار میکنند.